Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جماران»
2024-05-01@22:17:13 GMT

مصطفی به روایت مادر

تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۹۴۱۴۹

مصطفی به روایت مادر

پایگاه خبری جماران: آقا سیدروح الله و دوشیزه خدیجه ثقفی  قدس ایران، پس از مقدماتی طولانی و شنیدنی، روز هشتم ماه رمضان 1348ق به عقد هم در آمدند و زندگی مشترک شصت ساله خود را آغاز کردند. بیش از نیمی از این زندگی در شهر قم سپری شد و «سیدمصطفی» اولین فرزندشان بیست و یکم ماه رجب 1349 برابر با بیست و یکم آذر 1309ش متولد شد و بر صفا و گرمای این خانواده فاخر علمی افزود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خانم پس از ثبت زمان ولادت اولین فرزند خود نوشته:

«آقا به اعتبار اسم پدرش و خواسته من، نام فرزندمان را مصطفی گذاشت.»(بانوی انقلاب، خدیجه ای دیگر، ص 64)

درباره زندگی مشترک این زوج جوان، این نکته حائز اهمیت است که به رغم اینکه هم سیدروح الله از مکنت خانوادگی مناسبی برخوردار بود و هم همسر جوان او نزد مادربزرگش که از ثروت فراوانی بهره مند بود بزرگ شد، و طبیعی بود از نظر مالی و رفاهی زندگی بالاتر از متوسط داشته باشند، اما با زهد اختیاری و انتخابی حدود پانزده سال اول زندگی مشترک خود را که همزمان بود با تولد همه فرزندان پر تعدادشان، در منزل های متعدد اجاره ای زندگی کردند و سیدمصطفی در دومین منزل استیجاری آنها در قم که در خیابان ارم و متعلق به اقای رحیم رضوی بود، به دنیا آمد.(همان، ص 63)

خانم درباره وضع اقتصادی خانواده در آن سالها چنین نوشته است: «اگر ما ماهی پنجاه تومان داشتیم می توانستیم یک زندگی معمولی داشته باشیم... ولی ما فقط حدوداً و به طور متوسط با ماهی بیست تومان ... و در سختی زندگی می کردیم. اکثراً نسیه خریداری می کردیم، پول که می رسید قروض را می پرداختیم... و فرزندم مصطفی شش ساله که شد مسئول خرید گوشت او بود.»(همان، ص 66)

خانم می گوید: «مصطفی خیلی دیر زبان باز کرد و تا چهار سالگی فقط چند کلمه می گفت، وقتی شش ساله شد او را به یک مکتب در نزدیکی منزل گذاشتیم که خیلی در حرف زدنش تأثیر داشت. هفت سالگی به مدرسه موحدی رفت ... بعد از آن که شش کلاس درس خواند، دیگر به مدرسه نرفت، زیرا در آن زمان مرسوم اهل علم نبود که بچه ها را به دبیرستان بفرستند، به همین دلیل مشغول تحصیل علوم طلبگی شد.

در هفده سالگی آقا پیشنهاد کرد که عمامه بر سر بگذارد و لباس روحانی بپوشد. البته او در اول خیلی رضایت نداشت، ولی آقا چند نفر از دوستان خود را دعوت کرد و در مراسمی او را برای این کار آماده کرد. ظاهراً بعد از آن، وقتی از منزل خارج شده بود و دوستانش او را دیده بودند، به او تبریک گفته بودند و تشویق کرده بودند، به این ترتیب او هم بسیار به تحصیل علاقه مند شد و در طلبگی به سرعت رشد کرد، به طوری که معروف بود که خوب درس می خواند و طلبه فاضلی شده است، تا کم کم که بیشتر رشد کرد و خودش را به مقامات علمی رسید، حوزه درس تشکیل داد و مدرس شد.»(یادها و یادمانها، ج 1، ص 31-29)

بانوی انقلاب پس از روایت ازدواج مصطفای خود، درباره مقطع نهضت امام خمینی و نقش و جایگاه حاج  آقا مصطفی می گوید:«بعد از تبعید آقا به ترکیه، مصطفی جوابگوی مردم و اجتماعات بود به فعالیت ادامه داد، به همین جهت او را هم گرفتند و به زندان بردند، دو ماه در زندان بود و بعد از دو ماه او را آزاد کردند، چون عقیده ساواک این بود که دیگر مردم متفرق شده اند و حوادث را از یاد برده اند. مصطفی هم تا آزاد شد به قم آمد و به صحن رفت و از آنجا جمعیت جمع شد و با سلام و صلوات او را به خانه آوردند. دو یا سه روز هم در منزل بود ولی وقتی دیدند که مردم قم هنوز آرام نشده اند، ریختند و او را هم گرفتند و به ترکیه تبعید کردند.»(همان، ص 32)

همسر امام رابطه امام و مصطفی را که نه علاقه، بلکه عشق میان آن دو، همانند عشق مولانا و شمس می دانست را چنین توصیف کرده است: «[مصطفی] خیلی هم مرا دوست داشت و هم آقا را، و خیلی مطیع بود و خیلی احترام می کرد و دوست داشت محبتش را اظهار کند... و آقا هم خیلی به مصطفی احترام میگذاشت... به مصطفی احترام خاصی می گذاشت... او [هم] نه فقط خیلی احترام به آقا می گذاشت، [که] خیلی هم مراقبت می کرد... مقید بود که یا هر روز یا یک روز در میان بیاید و با آقا بنشیند و صحبت کند. از سیاست خیلی حرف میزدند، اخبار و مسایل جامعه را به آقا منتقل می کرد، چرا که هم بیشتر در اجتماع بود و هم با ایرانی ها در ارتباط بود. به طور کلی این پدر و پسر با هم رفیق بودند و به هم خیلی علاقه داشتند.»(همان، ص 36)

جلوه ای دیگر از محبت و عشق والدین به مصطفی در جریان شهادت ناباورانه او دیده شد؛ مادر می گوید:

«من زن بودم و داد می زدم و گریه می کردم، ولی او مرد بود و مردی که اطرافش بودند و نمی توانست گریه کند... ولی در شب من می دیدم که گریه می کرد. مگر میشود پدر گریه نکند! آقا روز ، خودش را نگه می داشت، ولی من شب ها بیدار بودم و می دیم که واقعاً گریه می کرد، برای مصطفی به طور خاصی گریه می کرد. همین علاقه بود که برایش چهل نفر را برای نماز وحشت [اجیر] گرفت و شب هفت شام داد، به طوری که [گفت] هر که می خواهد بیاید.»(همان، ص 36)

مادر که تا پایان عمر خود ترکیبی از عشق و داغ مصطفی را در دل و بر دل  خود حس میکرد و زنده نگه داشت، خاطره ای نقل کرده که هم زنده بودن نام و یاد مصطفی را در دل او نشان می دهد و هم نشان می دهد که امام چقدر به فکر مصطفای خود بوده است:

«یک روز [آقا] داشت نماز مستحبی می خواند(قبل از ظهر) گفتم: آقا بدهید مقداری برای مصطفی نماز بخوانند، چرا که شاید در بچگی نمازش را با اشکال خوانده باشد(البته نمازش را از دوازده سالگی به طور مرتب می خواند). آقا گفتند: من او را در تمام مستحبات خودم شریک کرده ام. و آقا خیلی مستحبات داشت.»(همان، ص 37)

پس از پیروزی انقلاب اسلامی یاد و نام عالمان مجاهد و مبارزینی که برای استقلال و آزادی ایران و برقراری جمهوری اسلامی فداکاری کردند و جان عزیزشان را اهدا نمودند، گرامی داشته می‌شد و طبیعی بود که در سالگرد شهادت «طلیعه الشهدا انقلاب اسلامی» و فرزند عزیز و عظیم الشأن امام که نادره ای در مراتب عالی علم و عمل بود، مجالس تکریمی برای او گرفته شود، ولی امام خمینی که سراسر اخلاص بود و خود را نمی دید تمایلی به چنین کاری نداشت و کسی هم برخلاف نظر امام کاری برای حاج آقا مصطفی انجام نداد. مادر از علاقه خود و جواب امام چنین روایت کرده است:

«یک روز گفتم: امسال برای [مصطفی] سالگرد نگرفتید! گفت: آن هم مثل سایر شهدا. یعنی نظرش این بود که برای مصطفی به این عنوان که پسر اوست برنامه ای نباشد و [او] امتیازی نداشته باشد.»(همان، ص 37)

منبع: جماران

کلیدواژه: افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان واردات خودرو جام جهانی 2022 قطر ویروس کرونا امام خمینی خدیجه ثقفی افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان واردات خودرو جام جهانی 2022 قطر ویروس کرونا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۹۴۱۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

معلمی که امام خمینی(ره) خطبه عقدش را خواند

ایسنا/همدان «امام خمینی(ره) از طرف من و آیت‌الله علم‌الهدی از طرف همسرم وکیل شدند و خطبه عقد جاری شد. بعد از عقد دست امام را بوسیدیم و ایشان توصیه و تکرار کردند «با هم بسازید؛ همدیگر را بسازید؛ زندگی را بسازید» و ما نیز این را سرلوحه زندگی خود قرار دادیم و زندگی مشترک خود را با این جمله آغاز و تمام کردیم.»

دکتر سیدمرتضی هزاوه‌ای، عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی و یکی از پژوهشگران و اساتید مطرح دانشگاه بوعلی‌سینا در سال ۱۳۴۰ در خانواده‌ای مذهبی و روحانی در شهر همدان متولد شد.

او تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه علمی همدان گذراند و دوران دبیرستان را در دبیرستان امام خمینی(ره) همدان سپری کرد. رشته علوم سیاسی را تا مقطع کارشناسی‌ارشد در دانشگاه امام صادق(ع) تحصیل کرد و پس از آن در جبهه‌های جنگ تحمیلی حضور یافت.

دکتر هزاوه‌ای توانست بورسیه تحصیل در یکی از دانشگاه‌های انگلیس را کسب کند اما به دلایل شخصی تمایلی به ادامه تحصیل در خارج از کشور را نداشت بنابراین در آزمون دکتری دانشگاه امام صادق(ع) پذیرفته شد.  

در دوران فعالیت علمی مرحوم هزاوه‌ای در دانشگاه بوعلی‌سینا بیش از ۱۰ها مقاله علمی و کتاب از او منتشر شده است. او پس از سال‌ها تدریس در دانشگاه بوعلی‌سینا در سال ۹۲ با بیماری مواجه شد و در اردیبهشت سال ۹۹ به علت بیماری درگذشت.

همزمان با فرارسیدن چهارمین سالگرد درگذشت دکتر سیدمرتضی هزاوه‌ای، استاد علوم سیاسی دانشگاه بوعلی‌سینا ایسنا با همسر مرحوم دکتر هزاوه‌ای که از اساتید بنام همدان بود، به گفت‌وگو پرداخت.

اهدای ۶۰۰۰ جلد  کتاب به دانشگاه و حوزه علمیه

همسر دکتر هزاوه‌ای با تأکید بر اینکه همسرم بسیار اهل مطالعه بود، گفت: مرحوم هزاوه‌ای در وصیت‌نامه خود توصیه کرده بود کتاب‌هایم را به حوزه و دانشگاه اهداء کنید که پس از فوتش ۶۰۰۰ جلد کتاب نفیس به دانشگاه بوعلی‌سینا و حوزه علمیه اهداء کردیم.

سرور سادات جوادی‌نیک در گفت‌وگو با ایسنا، یکی از ویژگی‌های خاص مرحوم هزاوه‌ای را تلاوت قرآن با تدبر دانست و اظهار کرد: مرحوم هزاوه‌ای روزی یک جزء قرآن را تلاوت می‌کرد و حتی در شرایط سخت و بیماری در حالت خوابیده هم قرآن می‌خواند.

وی با اشاره به اینکه همسرم مرکزیت صله رحم در اقوام بود، تصریح کرد: مرحوم هزاوه‌ای بسیار مهربان بود و به خانواده و پدر و مادر اهمیت می‌داد. به پدر و مادر خود و بنده بسیار احترام می‌گذاشت و به کارهای آنها رسیدگی می‌کرد.

همسر مرحوم هزاوه‌ای با بیان اینکه دی‌ماه سال ۱۳۶۵ توسط امام خمینی(ره) عقد شدیم، از جریان عقدشان توسط امام خمینی(ره) گفت: مرحوم هزاوه‌ای قبل از عقد به بنده گفت قرار است امام خمینی(ره) ما را عقد کنند و به کسی در این‌باره چیزی نگو. نکته جالبی که در این زمینه وجود داشت این بود که خواهرم در خواب برادر شهیدمان را می‌بیند که او نیز می‌گوید از امام وقت گرفتیم و قرار است «سرور» را امام عقد کند.

وی ادامه داد: وقتی خواهرم موضوع خوابش را برای مادرم تعریف می‌کند مادرم با تعجب می‌گوید ما هنوز درباره عقد صحبت نکرده‌ایم! که مرحوم هزاوه‌ای با مادرم تماس می‌گیرد و می‌گوید قرار است امام ما را عقد کند.

جوادی‌نیک با تأکید بر اینکه برای عقد در محضر امام به اتفاق پدر و مادرم و پدر و مادر همسرم به تهران رفتیم و به حضور امام خمینی(ره) رسیدیم، اظهار کرد: مراسم عقد ما ساده و مختصر برگزار شد اما به نظرم با شکوه‌ترین عقد بود.

وی با اشاره به حضور آیت‌الله علم‌الهدی در زمان عقدش با مرحوم هزاوه‌ای خاطرنشان کرد: آقای علم‌الهدی در زمان عقد ما نیز حضور داشت و با اشاره به بنده به حضرت امام گفتند ایشان خواهر شهید هستند و امام نیز فرمودند اینها خانواده شهید هستند. سپس امام خمینی(ره) از طرف من و آیت‌الله علم‌الهدی از طرف همسرم وکیل شدند و خطبه عقد جاری شد. بعد از عقد دست امام را بوسیدیم و ایشان توصیه و تکرار کردند «با هم بسازید؛ همدیگر را بسازید؛ زندگی را بسازید» و ما نیز این را سرلوحه زندگی خود قرار دادیم و زندگی مشترک خود را با این جمله آغاز و تمام کردیم.

جوادی‌نیک یادآور شد: اول دی‌ماه سال ۱۳۶۵ عقد کردیم و به علت شرایط جنگ در سال ۶۷ ازدواج مختصری برگزار شد. حاصل ازدواج ما دو فرزند دختر است که دختر بزرگمان در سال ۱۳۷۰ به دنیا آمد و هم‌اکنون دانشجوی دکتری رشته برق دانشگاه علم و صنعت است و دختر دومم در سال ۱۳۷۹ متولد شد که وی نیز در رشته مشاوره در دانشگاه تهران مشغول تحصیل است.

همسر دکتر هزاوه‌ای با اشاره به پذیرش دکتر هزاوه‌ای در یکی از دانشگاه‌های انگلیس، افزود: بعد از ازدواج و زمانی‌ که فرزند اولمان به دنیا آمده بود، همسرم در خارج از کشور پذیرفته شد اما گفت صلاح نمی‌دانم به خارج از کشور برویم، شاید در تربیت فرزندمان تأثیر داشته باشد.

وی با بیان اینکه مرحوم هزاوه‌ای همواره به دانشجویان خود کمک می‌کرد، گفت: برای دانشجویان ارشدی که مشکل مالی داشتند، قانونی گذاشته بود که بتواند به صورت غیرمستقیم به آنها کمک کند. براساس این قانون هر کدام از دانشجویان مقطع ارشد که بتوانند دفاع کنند کمک‌هزینه دریافت می‌کرد، در واقع مرحوم هزاوه‌ای با این روش به همه دانشجویانش حتی دانشجویی که از نظر مالی هم نیازمند نبود به یک دید نگاه می‌کرد تا دانشجوی نیازمند احساس حقارت نکند.

جوادی‌نیک با تأکید بر اینکه مرحوم هزاوه‌ای به مسأله حج و خمس اهمیت زیادی قائل بود، تصریح کرد: مرحوم هزاوه‌ای فردی ولایت‌مدار بود و خط قرمزش مقام معظم رهبری بود. او در تمام راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد و در ایام دهه محرم در هیات سخنرانی می‌کرد و هزینه‌ای دریافت نمی‌کرد.

همسر دکتر هزاوه‌ای با بیان اینکه بیماری مرحوم هزاوه‌ای در سال ۹۲ شروع شد، مطرح کرد: از سال ۹۲ تحت شیمی‌درمانی، پرتودرمانی و جراحی بود و این مراحل را با صبوری طی می‌کرد و صحیفه سجادیه قرائت می‌کرد و همیشه شاکر بود.

وی با اشاره به اینکه مرحوم هزاوه‌ای همیشه آماده رفتن بود، یادآور شد: همسرم به افطار دادن در ماه رمضان بسیار اهمیت می‌داد. قبل از فوتش آخرین افطاری را به روزه‌داران داد.

جوادی‌نیک با بیان اینکه دکتر هزاوه‌ای در ۱۱ اردیبهشت سال ۹۹ مصادف با نخستین شب جمعه ماه مبارک رمضان به دیار باقی شتافت، اظهار کرد: زندگی خوب و مفیدی داشتیم و خوشحالم که با یک «مرد» زندگی کردم و هیچ وقت از دستش ناراحت نشدم.

معلمی دکتر هزاوه‌ای صرفاً معلمی در کلاس درس نبود

رئیس سازمان بسیج اساتید استان همدان نیز با بیان اینکه مرحوم هزاوه‌ای یکی از اساتید خوب دانشگاه بود، گفت: معلمی دکتر هزاوه‌ای صرفاً معلمی در کلاس درس نبود بلکه در بُعد تربیتی هم بسیار تأثیرگذار بود.

دکتر حسن رحیمی‌روشن در گفت‌وگو با ایسنا، تصریح کرد: بنده از سال ۱۳۸۳ دکتر هزاوه‌ای را می‌شناختم و در جلسات مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی با وی ارتباط داشتم.

وی با بیان اینکه زمانی که بنده به دانشگاه بوعلی‌سینا منتقل شدم مرحوم هزاوه‌ای معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشگاه را برعهده داشت، افزود: بیشتر عمر علمی مرحوم دکتر هزاوه‌ای همراه با کارهای اجرایی گذشت.

رحیمی‌روشن با اشاره به اینکه کارها و پایان‌نامه‌های مشترک زیادی با دکتر هزاوه‌ای داشتم، اظهار کرد: مرحوم هزاوه‌ای حدود چهار سال مدیرگروه علوم سیاسی دانشگاه بود و کتاب‌ها و مقالات زیادی تألیف کرد.

رئیس سازمان بسیج اساتید استان همدان با بیان اینکه بیش از ۱۰ تا ۱۵ مقاله همایشی و پژوهشی از دکتر هزاوه‌ای منتشر شده است، خاطرنشان کرد: در دو سه سال آخر حیات خود به رتبه دانشیاری رسید و فعالیت‌های علمی و پژوهشی زیادی داشت.

وی ریاست دانشگاه پیام‌نور همدان و ریاست دانشگاه پیام‌نور کبودراهنگ را از مسئولیت‌های دکتر هزاوه‌ای دانست و گفت: یکی از خاطرات بنده با مرحوم هزاوه‌ای که بُعد معنوی داشت و برای بنده یک الگو شد، این بود که دکتر هزاوه‌ای برای بنده تعریف کرد هر شب جمعه برای مرحوم پدرش سوره یاسین قرائت می‌کند و این موضوع برای بنده هم یک الگو شد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان
  • معلمی که امام خمینی(ره) خطبه عقدش را خواند
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • روایت زندگی قهرمانان در دستان دانش آموزان
  • روایت زندگی قهرمانان در دستان دانش اموزان
  • روایت شهید مطهری از کلاس درس متفاوت امام
  • روایت تسنیم از نشست خبری امام‌جمعه خرم‌آباد+فیلم
  • دستور ساواک برای بازرسی از عروس امام
  • روایتی از طلبه جهادگر و مادر ۵ فرزند/ بچه ها برکت آوردند
  • روایت هجرت اجباری ابوالرضا(ع) از مدینه به عراق